به گزارش پایگاه خبری نشان :

هانیه توسلی متولد سال 58 و اهل همدان و چهار خواهر دارد. هانیه توسلی با سریال  رمضانی میوه ممنوعه به شهرت رسید. هانیه توسلی ازدواج نکرده و مجرد است ودر شبکه های مجازی حضوری فعال دارد. هانیه توسلی یک خواهرش در امریکا خواننده است و خواهر دیگرش جراح مغز است. هانیه توسلی در نمایی  درفیلم جهان با من برقص درحال خوانندگی مشاهده می کنید.

هانیه توسلی

فیلم های سینمایی هانیه توسلی

    1391 - به خاطر پونه

    ١٣٩١ - دهلیز

    1390 - ابرهای ارغوانی

    1390 - زندگی خصوصی

    1390 - ندارها

    1390 - مادر پاییزی

    1390 - مادر پاییزی

    1389 - آقا یوسف

    1388 - عصر روز دهم

    1388 - کیفر

    1385 - عاشق

    1385 - غیر منتظره

    1384 - عصر جمعه

    1383 - کافه ستاره

    1383 - یک شب

    1382 - جایی برای زندگی

    1381 - شب های روشن

    1381 - گاهی به آسمان نگاه کن

    1380 - اثیری

    1380 - شام آخر

    1379 - آخر بازی

هانیه توسلی

مجموعه های تلویزیونی هانیه توسلی

    1379 - غریبه

    1385 - وفا

    1386 - میوه ممنوعه

    1388 - شمس العماره

    1391 - قلب یخی

هانیه توسلی

هانیه توسلی

فیلم کوتاه و داستانی هانیه توسلی

1380 - روی جاده نمناک

    1383 - دیروقت

جوایز و افتخارات هانیه توسلی

برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن هفتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم شب های روشن  1382

کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم شب های روشن 1381

کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم جایی برای زندگی 1383

کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم زمان می ایستد 1384

کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم ندارها

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش زن در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم دهلیز

هانیه توسلی با انتشار این تصویر نوشت: تمام روز را در آئینه گریه میکردم

بهار پنجره‌ام را

به وهم سبز درختان سپرده بود

تنم به پیلهٔ تنهائیم نمیگنجید

و بوی تاج کاغذیم

فضای آن قلمرو بی آفتاب را

آلوده کرده بود

نمیتوانستم، دیگر نمی‌توانستم

تمام روز نگاه من

به چشمهای زندگیم خیره گشته بود

به آن دو چشم مضطرب ترسان

که از نگاه ثابت من می‌گریختند

و چون دروغگویان

به انزوای بی‌خطر پناه میآورند

* *

کدام قلّه کدام اوج؟

مگر تمامی این راههای پیچاپیچ

در آن دهان سرد مکنده

به نقطۀ تلاقی و پایان نمیرسند؟

به من چه دادید، ای واژه‌های ساده فریب

و ای ریاضت اندامها و خواهش‌ها؟

اگر گلی به گیسوی خود می‌زدم

از این تقلب، از این تاج کاغذین

که بر فراز سرم بو گرفته است ، فریبنده‌تر نبود؟

....

رها شده، رها شده، چون لاشه‌ای بر آب

به سوی سهمناک‌ترین صخره پیش می‌رفتم

به سوی ژرف‌ترین غارهای دریائی

و گوشتخوارترین ماهیان

و مهره‌های نازک پشتم

از حس مرگ تیر کشیدند

نمی‌توانستم دیگر نمیتوانستم

صدای پایم از انکار راه بر میخاست

و یأسم از صبوری روحم وسیعتر شده بود

و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ

که بر دریچه گذر داشت، با دلم می‌گفت

«نگاه کن

«تو هیچگاه پیش نرفتی

«تو فرو رفتی»

عکس ها بیست سالگی. بیست و یک سالگی. بیست و دو سالگی.بیست و سه و بیست و چهار سالگی

چرا این روزها پرت شدم به بیست سال پیش.چرا اینقدر درد دارم در قفسه ی سینه ام؟#metoo#من_هم

‎هانیه توسلی درپی حاشیه های پست جنجالی قبلی خود نوشت: من می‌دانم اذهان عمومی روزی رشد خواهد کرد و ظرفیت پذیرش مشکلات زنان این سرزمین را خواهد داشت. روزی می‌آید که وقتی زنی دردی را فریاد می‌زند، همدلی و درک و فرهنگ جامعه حمایتش خواهد کرد. به امید آن روز. نیت من اعلام همدری با زنان آزاردیده بود، خود من هم مثل خیلی‌ها آزار دیده‌ام. آزار و تعرض و تبعیض جنسیتی و توهین و تحقیر زنان سال‌های سال است که در ریز و درشت زندگی‌مان وجود دارد. این ماجرا زمانی بیشتر نمود پیدا می‌کند که مردان در موضع قدرت به خودشان اجازه‌ی گفتن هر حرف و انجام هر رفتاری را می‌دهند. کاش نترسیم. حرف زدن در مورد آزار و تعرض وقتی در جایگاه ضعیف‌تر باشی شجاعت و جسارت فوق‌العاده‌ای می‌خواهد، می‌دانم.

‎نکته‌‌ی مهمی که می‌خواهم رویش تاکید کنم این است که قاطعانه و در نهایت صداقت اعلام می‌کنم، دردی که از آن حرف زدم هیچ ارتباطی به هیچکدام از فیلم‌هایی که در آنها بازی کرده‌ام ندارد. من خوشبختانه پیش از ورودم به سینما سال‌ها تئاتر کار کرده بودم و جایزه‌ی بازیگری تئاتر داشتم؛ فیلم‌های خوب دیده بودم و کتاب زیاد خوانده بودم. همین باعث شد قبل از ورودم به سینما خیلی از افراد محترمانه با من برخورد کنند و حتا من را به دیگران معرفی کنند. در عین حال نمی‌توانم انکار کنم که افرادی هستند که با رفتارهای ترسناک و غیراخلاقی دختران جوان را مرعوب می‌کنند و آن‌ها را آزار می‌دهند، در محیط‌های هنری، کلاس‌های آموزشی، به اسم استادِ همه‌چیزدان و باتجربه و مثلن باسواد. آنها زخم‌هایی روی روح و روان دختران جوان می‌گذارند که تا سالها درمان نمی‌شود و با قلدری ادامه می‌دهند چون بعید می‌دانند کسی حرفی بزند، چون در قدرت هستند و به سادگی «می‌توانند». وجود افرادی که چنین نگاه بیماری دارند و از جایگاه‌شان سوءاستفاده می‌کنند قابل کتمان نیست. برای زنان و دختران سرزمینم عزت نفس و شجاعت و جسارت آرزو می‌کنم و برای کل جامعه شرافت و انسانیت.

‎به امید روزی که اخلاق و قانون و مردم و فرهنگ این جامعه آزاردیده‌ها را حمایت کند و دردشان را بشنود