میرزا پیر مرد عاشق

ادامه‌ی زندگی بدون مریم به حدی برای میرزا دردآور و غیر قابل تصور می‌شود که چاره‌ای جز جنون نمی‌یابد. میرزا با دلی شکسته جلّای شهر و خانواده می‌کند و، چون جغد شومی به مدت ۴۰ سال به تنهایی در ارگ مخروبه شهر طبس ماوا می‌گزیند. مردم وی را دیوانه می‌پندارند و دست به آزار و اذیتش می‌برند.