پدرزن

ایران: باران نم نم می‌بارید و هوا بوی پاییز گرفته بود، حیاط دادگاه خانواده مثل همیشه شلوغ بود. دختر جوانی کنار درخت چنار داخل حیاط دادگاه ایستاده بود و شوهرش نیز به فاصله کمی از او روی زمین نشسته بود و به وی نگاه می‌کرد.

سه مرد که از سوی داماد خانواده اجیر شده بودند تا از خانه پدرزن ثروتمند وی تریاک سرقت کنند وقتی مواد مخدری پیدا نکردند گاوصندوق خانه را دزدیدند.