به گزارش پایگاه خبری نشان :
مازیار فلاحی متولد ۲۶ مهر ۱۳۵۳ در کرج، خواننده، آهنگساز، نوازنده، ترانه‌سرا، تنظیم‌کننده و نویسنده است. فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع است هم زمان با دانشگاه از سال ۷۳ تا ۷۵ دوره‌های کارگردانی هم شرکت کرده و با رتبه عالی فارغ التحصیل شده است و یک فیلم کوتاه نیز ساخته است. در ادامه مجله خبری-سبک زندگی نگار به ماجرای بهروز وثوقی و مازیار فلاحی پرداخته می شود.

آقای احساس که ترانه‌های آرام‌بخش و زیبایی رابه رگ موسیقی ایران تزریق کرده است، سال هاست خبری از او نیست و از سال ۱۳۹۹ به اوکراین مهاجرت کرد. قطعه جدید مازیار فلاحی یک غافلگیری جالب دارد: « بیتی که بهروز وثوقی قافیه آن شده!». آقای خواننده در تازه‌ترین اثر خود با اشاره به فیلم سینمایی همسفر با بازی بهروز وثوقی و نیز ذکر نام این بازیگر در ترانه خود نمایشی احساسی را ایجاد کرده است.

متن آهنگ آرزو با صدای مازیار فلاحی

اومدم کنار دریا .......... دوباره تنهای تنها

گفتم این بار نمیام .......... دوباره رسیدم اینجا

کاش میشد بگذره با تو .......... تا ابد اینطوری هر روز

با یه آهنگ قدیمی .......... وسط جاده چالوس

آخر هفته که میشه .......... دوباره دیوونه میشم

تو رو روو ترک خیالم .......... با موتور رَوونه میشم

من رو محکم بغلم کن .......... توی جاده توو شلوغی

هم سفر شو با خیالم .......... مثل بهروز وثوقی

آره محکم بغلم کن .......... بگو که پیشت میمونم

نزار این جاده تموم شه .......... سرت رو بزار روو شونم

یه دونه کاغذ پاره .......... روش نوشته بی تو هرگز

زیرش امضا شده پر رنگ .......... جای لب با رژ قرمز

شیشه خالی عطری .......... که هنوز یه قطره داره

کاش همون یه قطره بازم .......... خاطراتت رو بیاره

آخر هفته که میشه .......... دوباره دیوونه میشم

تو رو روو ترک خیالم .......... با موتور رَوونه میشم

من رو محکم بغلم کن .......... توو غروب رفتن من

بزار عطر تو بمونه .......... روی پیرهن تن من

تابستان امسال و پس از سخنان سیدمجید حلاج‌زاده، رئیس مرکز خدمات مشاوره ایرانیان خارج از کشور درباره عدم منع بازگشت بهروز وثوقی به ایران، بحث و خبر درباره وضعیت این بازیگر سرشناس قدیمی، بالا گرفت؛ که بهروز وثوقی، بازیگر سرشناس سینمای قبل از انقلاب ایران، در یک پست اینستاگرامی، نسبت به خبر احتمال بازگشتش به کشور، واکنش نشان داد.

بهروز وثوفی نوشت:

«من با تمام وجودم به قدر استطاعت و قابلیت در دوران جوانی‌ام آن‌چه در چنته داشتم تقدیم شما هموطنان کردم؛ و اینک که بیشتر از نیمی از عمر گران‌قدرم در غربت غریب گذشته است و اکنون در کلان سنی خود هستم و با توجه به همه عشقی که به وطن و مردمان زادگاهم دارم، این مهم را به‌دست تقدیر می‌سپارم تا یار که را خواهد و میلش به چه باشد».