به گزارش پایگاه خبری نشان :

مهرک باید دو ماهه عروس باشد. دو ماه گذشته باشد از وقتی که زیرسقف خانه خودش زندگی می‌کند. البته دقیقش را بخواهید، دو ماه و ۸ روز. حساب روزهایش را هم دارد. خانه را با ذوق و سلیقه چیده و حالا فقط هفته‌ای یک بار به آنجا سر می‌زند و انتظار می‌کشد. مثل خیلی‌های دیگر کرونا بساط عروسی او را هم به هم ریخت.

«تا به حال اینقدر در عمرم دقیق برنامه‌ریزی نکرده بودم. از آنجایی که همیشه دوست داشتم مراسم ازدواجم بی‌کم و کاست باشد، از ماه‌ها قبل کارهایم را کم‌کم و سرفرصت انجام داده بودم. حتی برای عید هم از سه ماه قبل تور گرفته بودیم که ماه‌عسلمان باشد که اینطور شد. در واقع تمام برنامه‌ریزی‌هایم به هم خورد. سالن و آرایشگاه و همه چیز. فقط خانه را که اجاره کرده و وسائل را چیده بودیم، کاری نمی‌شد کرد. راستش آن موقع فکر می‌کردم شرایط موقت است و نهایتا بعد از عید می‌توانیم مراسم بگیریم، ولی انگار قرار است بدشانس‌ترین عروس باشم. فقط داریم اجاره خانه می‌دهیم. دلم هم نمی‌خواهد بدون مراسم بروم سر خانه و زندگی‌ام. بهرحال مگر آدم چند بار عروسی می‌گیرد؟!»

آیا جشن عروسی در ایران منسوخ می‌شود؟

مهرک تنها کسی نیست که خودش را بدشانس‌ترین عروس می‌داند. زهرا هم عروس روز‌های کروناست. او هم قرار بوده فروردین عروسی بگیرد، اما فعلا که خبری نیست و امید هم ندارد بتواند به این زودی جشن عروسی خودش را ببیند.

«ما فامیل بزرگی داریم که تعدادی از آن‌ها شهرستان هستند بعضی‌ها هم خارج از ایرانند که قرار بود برای مراسم ما بیایند. دوستانم به من می‌گویند بهتر است فعلا یک مراسم کوچک بگیری، اما من دلم راضی نمی‌شود، چون می‌دانم فامیلم دوست دارند در مراسم عروسی‌ام باشند. شنیده‌ام که بعضی‌ها در همین ایام در خانه و باغ عروسی گرفته‌اند، اما آدم مگر می‌تواند مسئولیت این را قبول کند که خدای‌نکرده حتی یک نفر در جشن مریض شود؟»

زهرا در این مدت خیلی با همسرش اختلاف پیدا کرده، چون به گفته خودش دائم عصبی است و از این حس بلاتکلیفی خیلی آشفته است.

مهدی و همسرش هم دو سال است عقد کرده‌اند و قرار بود مراسم عروسی‌شان هفته اول اردیبهشت و قبل از ماه رمضان باشد. همه کار‌ها را هم کرده بودند و حالا با توجه به شرایط پیش‌آمده قرار است عروسی را مرداد برگزار کنند، آن هم البته با، اما و اگر. مهدی می‌گوید: «الان سالنی که گرفته‌ایم مشروط کرده به اینکه تعداد مهمان‌ها حتما باید دقیق مشخص باشد تا بتوانند فاصله‌گذاری را رعایت کنند. ما باید با تک تک مهمان‌ها تماس بگیریم و ازشان بپرسیم آمدنشان قطعی است یا نه. تازه آن هم خیلی معلوم نیست، چون اگر دوباره پیک بیماری بالا برود، سالن هم تعطیل می‌کند و باز باید منتظر بمانیم. با توجه به اینکه ما خانه را گرفته‌ایم و عقد هم که هستیم، می‌توانیم بدون مراسم زندگی مشترکمان را شروع کنیم یا اینکه اصلا بعدا مراسم بگیریم. راستش خانواده خودم خیلی مشکلی با این قضیه ندارند، اما خانواده همسرم، چون تک دختر است با این پیشنهاد به شدت مخالف هستند و می‌گویند ما همین یک دختر را داریم و برایش آرزو‌ها داشته‌ایم و نمی‌خواهیم بدون جشن عروسی سر خانه‌اش برود.»

بعضی‌ها هم جای منتظر ماندن و روزشماری برای رفتن کرونا، ترجیح داده‌اند قید جشن عروسی را بزنند و خودشان را با ضرباهنگ مهمان ناخوانده همراه کنند، مثل الهه که او هم عروس اسفند گذشته بود و تصمیم گرفت فروردین ماه بدون جشن عروسی به خانه بخت برود.

«راستش جشن عروسی ما دوبار به خاطر فوت یکی از اعضای فامیل به هم خورده بود. این بار که به خاطر کرونا به هم خورد تصمیم گرفتم قید جشن را کلا بزنم. راستش یک جور‌هایی لج کردم با شرایطی که اصلا با من کنار نیامد و فکر کردم اگر بخواهم باز هم منتظر بمانم لابد دوباره اتفاق دیگری می‌افتد. البته دوستان و نزدیکانم می‌گفتند تو زیادی داری سخت می‌گیری و این شرایط اولین بار است در دنیا به‌وجود آمده و ربطی به شانس و اینجور حرف‌ها ندارد و نباید خرافاتی باشی. ولی بهرحال من به دلم بد افتاد و این تصمیم را گرفتم. از آن گذشته عموی همسرم هم مسن است و بیماری سختی دارد. راستش دلمان می‌خواست تا وقتی او که بزرگ فامیل است، در قید حیات است این اتفاق بیفتد. من آرایشگاه رفتم و لباس عروس پوشیدم و عکس و فیلم یادگاری گرفتم، چون همین‌ها برای آدم می‌ماند. یک مراسم شام خلوت هم با حضور خانواده نزدیک و چند نفر از بزرگتر‌ها داشتیم.»

الهه گرچه از این شرایط راضی نیست، اما چاره دیگری هم نمی‌بیند. کرونا آمده و معلوم نیست کی دست از سر ما بردارد. این آخرین جمله‌ای است که او می‌گوید.

لیلا و رضا برخلاف الهه از اینکه بدون برگزاری جشن زندگی مشترکشان را شروع کنند، خیلی هم خوشحال هستند. لیلا می‌گوید: «من و رضا از اول هم قصد داشتیم جشن عروسی برگزار نکنیم و در عوض برویم مسافرت و یا کار‌های دیگری که دلمان می‌خواهد، اما خانواده‌های هیچ‌کدام‌مان زیر بار نمی‌رفتند و می‌گفتند ما آبرو داریم و عروسی بچه‌های فامیل رفته‌ایم و باید آن‌ها را عروسی بچه خودمان دعوت کنیم. یا اینکه می‌گفتند الان اگر بدون جشن ازدواج کنید همه می‌گویند لابد مشکلی در کار بوده که اینطور بی سر و صدا دارند ازدواج می‌کنند. خلاصه که از اینجور حرف‌ها زیاد بود و ما هم، چون دوست نداشتیم مدام با خانواده‌ها بحث کنیم، تسلیم شدیم.

 

کرونا، ولی شرایطی به وجود آورد که دیگر کسی نمی‌تواند ایراد بگیرد که چرا بدون برگزاری مراسم و جشن رفتید خانه خودتان. البته پدر و مادرهایمان گفته‌اند بعد از این شرایط بهرحال یک جشن کوچک بگیریم، اما حالا تا این شرایط بگذرد هم همه یادشان می‌رود و ما هم قصد نداریم جشنی بگیریم. راستش به نظرم الان که آدم‌ها مجبور هستند چنین شرایطی را تحمل کنند، بد نیست کمی هم در سبک زندگی و طرز فکرشان تغییراتی بدهند. حتی بعد از تمام شدن شرایط خاص بهتر است فکر کنیم که اصلا چرا باید برایمان مهم باشد که مثلا جشن عروسی‌مان آنچنانی و مجلل باشد. خیلی از تجملاتی که وجود دارد و عروس و داماد‌ها و خانواده‌هایشان به آن تن در می‌دهند در واقع غیرضروری است و هزینه زیادی را تحمیل می‌کند. من بین دوستانم کسانی را دیده‌ام که حتی وضع مالی خوبی نداشتند، اما به خاطر چشم و همچشمی با قرض و وام سعی کردند عروسی باشکوهی برگزار کنند و بعد تا مدت‌ها گرفتار بازپرداخت هزینه‌ها بودند. حتی کسی را می‌شناسم که به خاطر همین مشکلات مالی آنقدر اختلاف پیدا کردند که کارشان به طلاق کشید.»

اما جدا از زوج‌هایی که در این ایام مراسم عروسی داشتند و از قبل برای آن برنامه‌ریزی کرده بودند، کسانی هم هستند که اصلا در همین ایام تصمیم به ازدواج گرفتند. حامد یکی از آنهاست که به قول خودش از صفر تا صد برنامه ازدواجش در همین دوران اتفاق افتاد. ماجرا را از زبان خودش بخوانید: «من از چند ماه پیش با همسرم آشنا شده بودم و راستش خیلی تمایل داشتم زودتر برای خواستگاری برویم. اوایل اسفند ماه بود که رفتیم خواستگاری. آن موقع بحث قرنطینه و تعطیلی خیلی جدی نشده بود. ما حرفهایمان را زدیم و قرار‌های بعدی را گذاشتیم که خورد به اوج کرونا و همینطور تعطیلات عید. بالاخره روز نیمه شعبان عقد کردیم که البته یک عقد مختصر بود و جز پدر و مادر‌ها و خواهر من و برادر همسرم کسی در آن حضور نداشت.

راستش برای عروسی هنوز تصمیم خاصی نگرفته‌ایم، اما اگر از من بپرسید ترجیح می‌دهم همینطور ساده برگزار شود البته نظر عروس خانم هم مهم است. در کل من فکر می‌کنم الان که بحث فاصله‌گذاری اجتماعی مطرح است، دیگر مراسم و جشن‌ها از هر نوعش به شکل قبل برگزار نمی‌شود و ما هم باید کم‌کم با این قضیه کنار بیاییم، چون ممکن است مدت‌ها طول بکشد تا شرایط عادی شود. شما فرض کنید کدام عروسی را می‌توانید برگزار کنید که مهمان‌ها حتی نتوانند با عروس و داماد یک دست بدهند. خب سخت است دیگر و فرهنگ ما هم جوری است که به راحتی نمی‌شود بعضی چیز‌ها را تغییر داد، پس شاید بهتر باشد اصلا شکل عروسی‌ها عوض شود.»

چند وقت پیش در یکی از شبکه‌های اجتماعی فیلمی دیدم از مراسم عروسی یک زوج اروپایی در کلیسای خالی. آن‌ها عکس مهمان‌ها رو پرینت گرفته و هرکدام را روی یک صندلی چسبانده بودند. با شنیدن حرف‌های حامد یاد آن مراسم افتادم و به فکر افتادم که آیا واقعا کرونا شکل زندگی ما را در آینده تغییر خواهد داد؟ دارم فکر می‌کنم به جشن‌های چند نفره، عروسی‌های خلوت و آدم‌هایی که دیگر یادشان می‌رود جهان قبل از کرونا چگونه بود.

روزنامه ایران