به گزارش پایگاه خبری نشان :

رسیدگی به این پرونده از بیست و دوم اسفند ماه سال ۹۸ به دنبال انفجار مهیب ترقه در دستان پسر ۱۴ ساله ای به نام امید آغاز شد .

در این ماجرا صدای انفجار مهیب در شهرک ولیعصر پیچید و امید که ترقه در دستانش منفجر شده بود به شدت آسیب دید .وی با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. اگر چه با تلاش پزشکان دست وی قطع نشد اما عصب های دست راستش و انگشتان وی آسیب جدی دید.

پسر نوجوان پس از ترخیص از بیمارستان از مرد همسایه به نام رضا شکایت کرد و وی را در این ماجرا مقصر دانست .

امید گفت: با دوستانم در حال ترقه بازی بودیم که مرد همسایه به ما اعتراض کرد. من ترقه دست ساز را در دست داشتم که رضا به سمت من حمله ور شد و ناسزا گفت .من از ترس او فرار کردم اما در یک لحظه به زمین افتادم و ترقه در دستانم منفجر شد .

به دنبال اظهارات پسرنوجوان،پلیس به پرس و جو از دوستان وی پرداخت و دریافت امید در جریان درگیری با مرد همسایه گریخت و در حال فرار به زمین افتاد و ترقه دست ساز در دستانش منفجرشد.

با افشای این ماجرا رضا ۴۰ساله ردیابی و بازداشت شد.

وی گفت: چند روز بود امید و دوستان در کوچه ترقه بازی می‌کردند و چند بار با آنها اعتراض کرده بودند .آخرین بار صدای مهیب انفجار در کوچه پیچید و متوجه شدم آنها این بار با ترقه های دست ساز بازی می کنند. من که از رفتار آنها عصبانی شده بودم مقابل در خانه ام رفتم و به آنها اعتراض کردم .من درباره خطرات ترقه های دست ساز به آنها هشدار دادم و و میخواستم ترقه ها را از آنها بگیرم .اما امید فرار کرد .او در حین فرار پایش سر خورد و روی زمین افتاد و ترقه در دستانش منفجر شد. من نمی دانستم پسرنوجوان ترقه را در دستانش پنهان کرده است و هرگز قصد نداشتم آسیبی به او برسانم .

به دنبال اظهارات این متهم وی با قرار وثیقه سنگین آزاد شد و چون پزشکی قانونی آسیب دیدگی جدی دست پسرنوجوان را تایید کرده بود،پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .

در ابتدای جلسه پسرنوجوان روبه روی قضات ایستاد و گفت: من و دوستانم در خیابان مشغول ترقه بازی بودیم که مرد همسایه اعتراض کرد.او به ما فحاشی کرد و چون من از همه کم سن تر بودم به سمتم حمله کرد.او با مشت به صورتم کوبید.من که ترسیده بودم می خواستم فرار کنم اما او زیرپایم زد که به زمین افتادم و ترقه در دستانم منفجر شد.من از مرد همسایه شاکی هستم.

پدر امید نیز گفت: دست پسرم فلج شده و هیچ کارایی ندارد. او فقط 14سال دارد و زندگی اش تباه شده است.رضا در این ماجرا مقصر است و من از او شاکی هستم.

سپس مرد میانسال به دفاع پرداخت.

وی گفت: من به امید و دوستانش اعتراض کردم اما هیچ درگیری فیزیکی با آنها نداشتم و نمی دانم چطور ترقه در دستان پسر همسایه منفجر شد.من برای اثبات بی گناهی ام شاهدانی دارم که می توانم به دادگاه معرفی کنم.

سپس دو شاهد در جایگاه ویژه ایستادند.آنها گفتند :ما صدای انفجار مهیب را شنیدیم اما ندیدیم ترقه چطور در دستان امید منفجر شد.

با پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

OeJve9tW7sCr