به گزارش پایگاه خبری نشان :

قتل تاجر به خاطر اختلاف حساب اتفاق افتاد. قتل تاجر به دست های شریک خود اتفاق افتاد. متهم قتل تاجر ماشین تاجر را آتیش زد. متهم پرونده قتل تاجر از روی دست های سوخته اش لو رفت.اولیای دم پرونده قتل تاجر در دادگاه حاضر نشده اند و متهم از طرف آنها تقاضای قصاص کرد.

رسیدگی به این پرونده از نهم تیرماه امسال  به‌دنبال ناپدید شدن مرد جوانی به نام حبیب آغاز شد.وی که تاجر و صاحب شرکت تهیه و توزیع مواد غذایی و شوینده بود برای چیدن گیلاس و شاتوت به کن رفته بود که دیگر بازنگشت.

پدر وی به ماموران گفت:موبایل پسرم خاموش است و می ترسم بلایی سرش آمده باشد.

تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد تاجر آغاز شده بود که پدر وی به ماموران گفت: پسرم مدتی بود با شریکش به نام بهروز اختلاف داشت و می‌خواست طلب  میلیونی اش را از بهروز پس بگیرد .اما بهروز پول پسرم را نمی داد. من به او مشکوک هستم .آخرین بار هم آنها قرار بود برای تفریح به سولقان بروند.

با اطلاعاتی که مرد سالخورده به پلیس داده بود  حبیب در حالی که آثار سوختگی روی دستانش نمایان بود ردیابی و بارداشت شد.اما ادعا کرد از ناپدید شدن شریکش اطلاعی ندارد و دستانش به خاطر انفجار گاز پیک نیک دچار سوختگی شده است.

دو روز از این ماجرا گذشته بود که پلیس جسد حبیب را  در حاشیه روستایی در حوالی کن پیدا شد. شواهد نشان می داد این مرد با ضربه های چاقو از پا درآمده است.جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد .

وقتی پلیس خودرو سوخته قربانی را در حاشیه اسلامشهر پیدا کرد بهروز بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و پرده از جنایت برداشت و به قتل  حبیب اعتراف کرد .

بهروز گفت :من و حبیب سال 83با هم آشنا شدیم. او تاجر و صاحب شرکت مواد غذایی و شوینده بود.ما با هم شریک بودیم و کار می کردیم .قرار بود او یک میلیارد تومان به من بدهد تا با هم شراکت کنیم. اما یکباره از شراکت منصرف شد و پولش را خواست. من پول او را داده بودم اما او سود پولش را هم می خواست. چون به تازگی خانه خریده بودم نمی توانستم بدهی ام را بدهم .تمام دارایی من خودرو سانتافه ام بود که می خواستم آن را بفروشم و وام خانه ام را تسویه کنم. اصرارهای حبیب برای گرفتن پولش باعث شد تا به فکر کشتن او بیافتم.می خواستم او را با خوراندن سیانور بکشم اما نشد.

وی ادامه داد: من به بهانه چیدن گیلاس و شاتوت  در اتوبان همت با حبیب قرار گذاشتم. من به بهانه شیوع ویروس کرونا روی صندلی عقب ماشین نشستم و حبیب پشت فرمان نشست. وقتی به  نزدیکی کن رسیدیم از ماشین پیاده شدیم. من در فرصتی مناسب حبیب را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم.من گوشی او را هم شکستم تا عکس های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و  راز قتل پنهان باقی بماند.

این متهم گفت: من ماشین شریکم را به حوالی اسلامشهر بودم و آتش زدم. اما دستانم دچار سوختگی شد. سپس با همسرم تماس گرفتم و به دروغ گفتم با موتورتصادف کرده ام و بعد از تصادف چند مرد ناشناس به من و حبیب  حمله کردند ،حبیب را کشتند و جسدش را با خود بردند. همسرم که از شنیدن این حرف ترسیده بود اصرار کرد به اداره پلیس برویم اما من قبول نکردم تا اینکه خودروی مقتول را به اسلامشهر بردم و آتش زدم. این شد که دستانم نیز سوخت.

محاکمه متهم قتل تاجر

به دنبال اعتراف های  بهروز و بازسازی صحنه جرم پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت: اولیای دم در دادگاه حاضر نشده اند و من از طرف آنها تقاضای قصاص دارم.

 متهم روبه روی قضات ایستاد و جرمش را گردن گرفت .

وی گفت: وقتی دوستم از شراکت منصرف شد من مبلغ یک میلیارد تومان را به او برگرداندم و فقط مبلغ ۲۰ میلیون تومان از آن باقی مانده بود. اما او اصرار داشت سود پولش را هم بگیرد.اومی خواست از من چک بگیرد  اما به  او گفتم که چک ندارم .اما اصرار کرد با هم قرار بگذاریم و در این رابطه با هم حرف بزنیم.  وقتی سوار ماشین  او شدم و فهمیدم چک را همراه نیاورده ام عصبانی شد .او همیشه مرد پرخاشگر و تندخویی بود  که با کارد میوه خوری که در ماشین داشت بهمن حمله کرد که دستهایم زخمی شد .من کنترل اعصابم را از دست داده بودم کارد میوه خوری را از او گرفتم و چند ضربه به او زدم .من وقتی به خودم آمدم که او جان سپرده بود.

 وی در  داد گاه به تشریح جزئیات تلخ زندگی اش پرداخت و گفت: من حالا سرپرست سه  فرزند هستم و از وکیل اولیای دم تقاضا دارم به خاطر فرزندانم از قصاص من گذشت کنند.

 قاضی پرونده گفت تنها نام یکی از فرزندان در شناسنامه ات درج شده چطور مدعی  هستی پدر سه فرزند هستی؟ که متهم پاسخ داد : سالها پیش خواهرم در حالی که دو فرزند کوچک داشت جان سپرد و  من  که در آن سالها مجرد بودم از فرزندان او نگهداری کردم .من  بعد از چند سال ازدواج کردم و خودم هم صاحب یک فرزند شدم .من در آن  سالها از فرزندان خواهرم مانند فرزند خودم نگهداری می کردم  با سختی زیاد زندگی خوبی برایشان فراهم کردم.  حالا که در زندان هستم همسرم از آنها  نگهداری میکند. من با تلاش زیاد توانستم زندگی خوبی برای آنها بسازم .اما پرخاشگری قربانی باعث شده دست به چنین کاری بزنم .

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من نقشه ای برای قتل نداشتم و حتی چاقویی همراه نبرده بودم. قربانی خودش کارد میوه خوری را بیرون اورد و به من حمله کرد.

این متهم درباره اینکه چرا هنگام قتل  دستکش در دست داشتی گفت: من به خاطر کرونا از ماسک و دستکش استفاده کرده بودن و نقشه  ای  برای از بین  بردن اثر انگشتم هنگام قتل نداشتم. من واقعاً پشیمان هستم و طلب بخشش دارم.

 سپس وکیل بهروز  به دفاع پرداخت و گفت :موکلم بعد از قتل  از نظر روحی به هم ریخته است .او حتی  حاضر نیست به زندگی ادامه دهد و به همین خاطر عم   دوبار در زندان دست به خودکشی زده اما زنده مانده است. من از اولیای دم تقاضا دارم به خاطر شرایط فرزندان موکلم گذشت کنند.

 با رد این درخواست از سوی اولیای دم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند.