به گزارش پایگاه خبری نشان :

سحر قریشی بازیگر معروف زن ایرانی است. سحر قریشی طرفداران بسیاری دارد. سحر قریشی در میان منتقدان متعددش در سینما، حامیانی هم دارد. سحر قریشی در نقش‌های متفاوتی بازی کرده و در ذهن مخاطبان نقش بسته است.سحر قریشی یکی از بازیگرانی است که بسیار مورد توجه قرار می گیرد و حواشی زیادی در زندگی شخصیش وجود دارد که پنهان نمی کند و این موضوع باعث شده که شایعاتی راجع به او در فضای مجازی بوجود بیاید

ماشین میلیاردی سحر قریشی

سحر قریشی

بیوگرافی سحر قریشی

سحر قریشی در ششمین روز از دی ماه سال 1366 در تهران متولد شد. او بازیگر سینما و تلویزیون است و بازیگری را با فیلم سینمایی لج و لج بازی آغاز کرد. سحر قریشی تنها یک برادر دارد و رنگ های مورد علاقه اش مشکی ، آبی و قرمز است طرفدار دو آتیشه استقلال است.

باید بگویم که نه تنها نگاه اعضای خانواده، بلکه نگاه همه نسبت به من تغییر کرده و توقعشان از من خیلی بالا رفته است؛ حتی در انتخاب نقش‌ها و کارهایی که بازی می‌کنم خیلی مرا نقد می‌کنند و چون شخصیت واقعی ام می‌شناسند زمانی‌که خبر حاشیه‌ای از من منتشر می‌شود چه در کار چه خارج از آن، واقعا مرا نقد می‌کنند؛ مثلا اینکه چرا فلان فیلم را بازی کردی که این بازخورد منفی را داشته باشد و برایت حاشیه‌سازی شود و البته در مورد کارهای خوب هم تشویق می‌کنند ولی بیشتر در مورد بدها صحبت می‌کنند

عروس شدن سحر قریشی با این نما

سحر قریشی

امروز وقتی با خانواده‌ام بیرون می‌روم، مادرم دیگر نسبت به علاقه و واکنش مردم عادی رفتار می‌کند ولی گاهی اوقات خیلی کلافه و خسته می‌شود؛ مثلا زمانی که برای صرف شام به رستوران می‌رویم، آنقدر که من از جایم بلند می‌شوم تا با مردم عکس بیندازم یا جواب سلام و احوالپرسی آنها را بدهم، خانواده‌ام کلافه می‌شود؛ به همین خاطر ترجیحا زیاد با من بیرون نمی‌آیند یا مثلا زیاد نمی‌توانم به خانه اقوام بروم و معمولا تلفنی با آنها در ارتباط هستم. این قضیه برای خانواده خودم حل شده است ولی همچنان برای خاله و عمو و دایی و. . . جای سوال دارد

متاسفانه چند وقت پیش عروسی پسرخاله‌ام بود و من نتوانستم به آن جشن بروم. در این نوع مجالس همیشه با لباس‌های پوشیده و ساده حاضر می‌شوم ولی با تمام این تفاسیر باز هم عکس می‌اندازند و کافی است این عکس در فضای مجازی منتشر شود که برای من مشکلات زیادی به همراه دارد. به همین خاطر ترجیح می‌دهم شرکت نکنم تا مسئله‌ای هم نداشته باشم. خانواده‌ام این موضوع را درک کرده‌اند ولی برخی از اقوام با تمام توضیحاتی که به آنها از طرف خود و خانواده‌ام داده می‌شود قانع نمی‌شوند.

متاسفانه نگاه برخی از افراد جامعه ما به قشر هنرمند یک نگاه منفی و بدبین است؛ اینکه ما خیلی ثروتمند هستیم و زندگی سالمی نداریم! من به همراه چند تن از دوستان به مکه مشرف شده و آنجا توسط برخی هموطنان خودم مورد فحاشی قرار گرفتیم. ما هم مانند بقیه افراد این جامعه برای پولی که دریافت می‌کنیم زحمت می‌کشیم. برخی خیلی راحت به خودشان اجازه می‌دهند و بدترین حرف‌ها و تهمت‌ها را در فضای مجازی عنوان می‌کنند. این دوستان وقتی در شرایط ما قرار بگیرند مطمئن هستم که نمی‌توانند یک روز تحمل کنند، مصداق این است که آواز دهل شنیدن از دور خوش است. . .

سحر قریشی

در گذشته خیلی آسیب‌پذیر بودم و حرف‌هایی هم که پشت سر من می‌زدند باعث آزار و رنجش من می‌شد. ولی امروز دیگر حرف‌هایی که پشت سر من گفته می‌شود برایم اهمیتی ندارند و این برای من تغییر بزرگی است؛ به عنوان مثال اوایل کارم در مصاحبه‌ای از من پرسیده بودند که چه رنگ‌هایی را دوست دارم و من هم جواب دادم

چند سال بعد از آن مصاحبه، در یک مصاحبه دیگر از من در مورد رنگ‌های مورد علاقه‌ام سوال شد و من رنگ‌های دیگری را اسم بردم. مصاحبه کننده شروع کرد به نقد کردن که چقدر شما آدم بی‌ثباتی هستید، چقدر متغیر و. . . اما مصاحبه کننده به این فکر نمی‌کند که شاید سحر قریشی چهار سال پیش که مثلا عاشق رنگ سرخابی بود دیگر دیدگاهش از هر نظر تغییر کرده و الان آن رنگ برایش در اولویت نیست.

من آدمی هستم که هیچ وقت جایگاهی را که اول داشته‌ام فراموش نمی‌کنم. همیشه از خدا می‌خواهم اگر قرار است جایگاهی در زندگی به من بدهد قبل از آن جنبه آن را به من بدهد.

از زن بودن نمی‌ترسم ولی وقتی از پنج صبح سرکار می‌روی و همکاران مرد تو دو برابر همکاران زن هستند ناخودآگاه لحن صحبت کردن، رفتار و. . . آدم تغییر می‌کند. حس مراقبت از خود خیلی بیشتر می‌شود و ناخودآگاه یک گاردی اطراف خود به وجود می‌آوری که در نهایت باعث می‌شود که برای حفاظت از خود، زن بودن خود را پنهان کنی. همکاران خانمی دارم که متاهل هستند و در کار واقعا برای خود مردی هستند و به هیچ کسی اجازه جسارت نمی‌دهند و من واقعا این رفتار را می‌پسندم، چون زنانگی خود را برای خانواده خود گذاشته‌اند و آسیبی به زندگی خود وارد نمی‌کنند.

این خانم‌ها الگوی من هستند.سپهر به این عرصه علاقه ندارد. من خیلی دوست دارم که سپهر هم وارد این عرصه شود و بارها با او در این‌باره صحبت کرده‌ام. کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌هایی هم هستند که به من لطف دارند و اگر از آنها بخواهم حتما برای سپهر نقشی دارند ولی خودش علاقه‌ای به این کار ندارد. هرچند تله‌فیلمی بود که سپهر در آن یک سکانس حضور داشت و من آنقدر حواسم به سپهر بود که خراب نکند یا اشتباه نکند، خودم دوبار اشتباه کردم و باعث شدم تا کات بدهند. این کار را در توان سپهر می‌بینم

خانواده مادری من همه هنرمند هستند. مادربزرگم صورتگر بودند، خاله مادرم نقاشی بسیار حرفه‌ای هستند، مادر خودم نقاش هستند و علاوه بر آن کارهای دستی بسیار حرفه‌ای درست می‌کنند، دایی‌ام خطاط بسیار هنرمندی هستند و سپهر هم در نقاشی دستی دارد. همان‌طور که گفتم سپهر زیاد به وادی بازیگری علاقه‌مند نیست و بیشتر به موسیقی گرایش دارد. خیلی دوست دارم به صورت حرفه‌ای به موسیقی نگاه کند و قطعا من هم حمایتش می‌کنم

نیم نگاه سحر قریشی

سحر قریشی

اخلاق من در کل به گونه‌ای است که دوست دارم نه تنها از خانواده بلکه از تمام اطرافیانم حمایت کنم. این حمایت به هر گونه‌ای که می‌خواهد باشد؛ احساسی، عاطفی، مالی و. . . بارها پیش آمده که کار خودم را کنار گذاشته‌ام و به منزل دوستم که حالش خوب نبوده رفته‌ام. خودم احساس می‌کنم که نسبت به سنم تجربیات زیادی در هر زمینه‌ای کسب کرده‌ام. وقتی دوستم از لحاظ عاطفی دچار مشکل می‌شوند تجربیاتم را با او در میان می‌گذارم. وقتی می‌بینم که سبد مشکلات و غصه‌های من پُر است ولی دوستانم با یک مشکل کوچک در سبدشان کل زندگی را رها کرده‌اند، ناراحت می‌شوم.

فن فراموش کردن را به آنها می‌آموزم چون خودم به خوبی فراموش کردن را آموخته‌ام. در زندگی سختی‌های زیادی را متحمل شده‌ام و مطمئن هستم اگر این سختی‌ها را پشت سر نمی‌گذاشتم به سحر قریشی امروز نمی‌رسیدم. باید به دردهای زندگی به عنوان تجربه نگاه کرد که آن موقع به عنوان یک فاکتور مثبت به انسان کمک می‌کنند. من هیچ ابایی از بازنگری زندگی‌ای که پشت سر گذاشته ام، ندارم و حتی شاید روزی داستان زندگی ام را به فیلمنامه تبدیل کنم!

برند لباسی به اسم «کمد» را ثبت کردم که برای اولین بار در زندگی ایده‌آل این موضوع را اعلام می‌کنم. تمام طرح‌ها و لباس‌ها آماده ارائه هستند ولی فعلا دست نگه داشته‌ام. درکل، طراحی‌ها به سبک و مدل خودم هستند یعنی چیزی هستند که من دوست دارم. هم طراحی و هم دیزاین‌هایش کار خودم است. البته مادرم خیلی به من کمک کردند. در کل یک کار داخلی و کاملا ایرانی است چون بارها به من پیشنهاد شد که طرح‌ها را به ترکیه ببرم، آنجا شریک شوم و برایم بدوزند ولی دوست نداشتم این اتفاق بیفتد که یک طرح ایرانی به اسم یک کشور دیگر تمام شود. از خیاط، برش‌کار و. . . همه کار ایرانی است و دوست دارم یک خط تولید ایرانی هم داشته باشد. سه سال است که روی این موضوع کار می‌کنم

اگر می‌خواستم از اسمم استفاده کنم می‌توانستم مانند برخی از همکاران یک مزون دایر کنم. این کار را دوست ندارم چون کار من از آن عموم مردم است، در مزون‌ها عموم اجازه رفتن ندارند؛ مثلا شده که به یک مزون دعوت شده‌ام و دیدم که فقط بازیگران حضور دارند و نهایت 20 مانتو بیشتر در مزون وجود ندارد که آنها هم قیمت‌های نجومی دارند. یا اینکه برخی دوستان از دوبی یا ترکیه جنس می‌آورند و در مزون برای فروش می‌گذارند و با افتخار جنس خارجی بودن را اعلام می‌کنند

سحر قریشی در امارات
سحر قریشی

کتاب می‌خوانم ولی اصلا رمان نمی‌خوانم. از همان اول هم به خواندن رمان هیچ علاقه‌ای نداشتم. البته قبل از بازیگر شدن اصلا کتاب نمی‌خواندم چون بچه درس‌خوانی هم نبودم هیچ علاقه‌ای به کتاب نداشتم. همیشه در دوران تحصیل کتاب‌های من تا آخر سال، نو باقی می‌ماند. ولی بعد از بازیگری برای پیشرفت کار خودم به سمت مطالعه رفتم. اینکه به اطلاعاتم اضافه کنم و بتوانم از یکنواختی بازی خارج شوم. عاشق کتاب‌های روانشناسی هستم. 3سال دوره خودشناسی و اسطوره‌شناسی گذراندم. در کلاس‌های خودشناسی اتفاق عجیبی برایم رخ داد؛ اینکه شناخت بهتری از اطرافیانم به دست آوردم. از خواندن رمان از این بابت خوشم نمی‌آید چون وقتی شروع به خواندن می‌کنم باید تا آخر آن را بدون وقفه بخوانم و اگر این اتفاق نیفتد واقعا عصبی و ناراحت می‌شوم؛ مثل زمانی که در حال تماشای فیلمی هستید و دوست دارید آن را کامل تماشا کنید. الان کتاب‌هایی آمده در مورد دروغ گفتن که واقعا عاشق این کتاب‌ها هستم.

من آن‌طور نیستم که در آینه نگاه کنم و با خودم بگویم «وااای کی از تو خوشگلتره؟ فقط خودتی. . .» نه این‌طوری نیستم. زشت هم نیستم. ولی از آنجاکه زیبایی را دوست دارم، بنابراین دوست دارم زیبا دیده شوم. همه به من می‌گویند که تمام صورتم عملی است. شش سال پیش‌بینی من شکست؛ برای همین سمت چپ بینی من غضروف ندارد و زمانی‌که سرما می‌خورم واقعا حالم بد می‌شود اما از ترس همین حواشی و شایعات جرات نداشتم عمل کنم، چون به محض اینکه عمل می‌کردم، ترورها و توهین‌ها شروع می‌شد. ولی امروز دیگر برایم مهم نیست، هرچه دوست دارند پشت سر من حرف بزنند.

بعد از اینکه سریال «دلنوازان» را بازی کردم تلفن خانه‌مان مدام در حال زنگ خوردن بود. آدم‌هایی زنگ می‌زدند که سال‌ها بود از آنها خبری در زندگی من نبود. افرادی از اقوام زنگ می‌زدند که من شخصا یک بار هم آنها را در زندگی ندیده بودم و سحرجان سحرجان گویان، اظهار محبت و دوستی می‌کردند. گاهی اوقات زنگ می‌زدند و من درحالی‌که اصلا نمی‌دانستم کیست صحبت می‌کردم و بعد به مادرم می‌گفتم کی‌ بود؟ مادرم می‌گفت ولش کن اگر بخواهم بگویم کی بود یک روز زمان می‌برد.

گاهی پیش آمده با کسی صحبت می‌کنم و متوجه می‌شوم که ناخودآگاه این حس به او دست می‌دهد که من را بالاتر از خود می‌بیند و جلوی من گارد می‌گیرد و از داشته‌هایش صحبت می‌کند که مثلا فلان ماشین را دارد یا فلان جا زندگی می‌کند. بارها این موضوع برای من پیش آمده! متاسفانه تنهایی را بین دوستان و همکاران خانم خودم به وضوح می‌بینم. حال بد و روز بد برای همه پیش می‌آید و همکارهای خانم من روزی که حالشان بد است نمی‌دانند آن را با چه کسی درمیان بگذارند؛  خواننده مجله اگر این مصاحبه را می‌خواند فقط یک روز خود را در این شرایط تصور کند، ببیند واقعا می‌تواند تحمل کند؟ ما هر روزمان این است؛ یعنی اعتماد صددرصد وجود ندارد.

فکر می‌کنید این حرف‌ها و عکس‌های حاشیه‌ای چگونه به وجود می‌آیند. موضوعی از زندگی خصوصی خودت را با دو تا از دوستانت در میان می‌گذاری و فقط همین دو دوست مطلع هستند. آنها در  یک مجلس حرفی برای گفتن ندارند و راز زندگی تو را بازگو می‌کنند و همین‌طور حرف روی حرف پخش می‌شود. من خودم بشخصه این تنهایی را دارم.

منبع: ساعد نیوز