به گزارش پایگاه خبری نشان :
ماجرای امین زارع، چوپان ۳۲ ساله اهل روستای سرتل فیروزآباد، بی‌شباهت به فیلم «۱۲۷ ساعت» نیست که در آن، کوهنوردی به‌نام آرون رالستون، پس از پنج روز و با بریدن مچ وآزادشدن دستش از تخته سنگ، از مرگ گریخت. امین هم با تحمل سه روز گرسنگی، تشنگی و جراحت‌های سنگین و سرمای شدید، درست در ساعاتی که دست از زندگی شسته بود، از مرگ نجات پیدا کرد.

امین هنوز در بیمارستان بستری است و از شدت سرما و جراحت‌هایی‌ که برداشته، به‌سختی می‌تواند صحبت ‌کند. آن‌قدر ناتوان است که می‌گوید اگر نمی‌آمدند، می‌مردم.

پنجشنبه هفته پیش  امین به روال هر روز از خانه بیرون آمد تا گوسفندانش را به چرا ببرد. روزی که به‌نظر می‌آمد مثل همیشه باشد، اما روح امین خبر نداشت حادثه‌ای مرگبار در انتظارش است. وقتی گوسفندانش را به نقطه مناسبی برای چرا برد، کوله‌پشتی‌اش را برداشت تا در آن دور و اطراف بچرخد. بعد از کمی بالا رفتن از کوه، ناگهان زیرپایش خالی شد و سقوط کرد.

 نرگس بارانی، خواهرزاده امین که بر بالینش در بیمارستان است، به جام‌جم می‌گوید: «بعد از آن، دایی‌ام از شدت سرما از هوش رفت. به هوش‌ که آمد، به‌خاطر شکستگی پا نمی‌توانست حرکت کند. کوله‌پشتی‌اش هم جایی افتاده بود که به آن دسترسی نداشت. دو روز تمام در همان حالت بود. روز سوم و شنبه ظهر با خودش فکر کرد که کشان‌کشان خودش را به جایی برساند تا کسی بتواند نجاتش دهد. سینه‌خیز، خودش را روی سنگ‌ها و صخره‌ها کشید، اما دوباره سقوط کرد و این بار سر و صورتش به‌شدت با صخره‌های اطراف برخورد کرد و شکست.»

بعد از دومین سقوط، امین دیگر توان حرکت نداشت. گرسنگی و تشنگی و جراحت و سرمای شدید، همه دست به دست هم داده بودند تا جانش را بگیرند. جایی‌که امین سه روز در آن مانده بود، آفتاب نمی‌تابید و به‌شدت سرد بود. ناصر جعفری‌زاده، امداد هلال‌احمر فیروزآباد در مورد امداد و نجات امین می‌گوید: «شنبه این هفته حوالی ساعت ۷ یا هفت و نیم شب بود که از پایگاه جاده‌ای‌مان تماس‌گرفتند و پس از دادن یک شماره تلفن ‌گفتند فردی نیاز به امداد دارد. با آن شماره تماس‌ گرفتم و وضعیت مصدوم را پرسیدم که اطلاعات درستی نداد و گفت دو طرف این فرد آتش روشن کرده تا از سرما نمیرد.

 پس از آتل‌کردن پا و پانسمان سر و صورتش، با اورژانس هماهنگ کرده و او را به پایین و مرکز درمانی منتقل کردیم. خودم امدادگرم، اما او جوان خیلی مقاومی بود. اگر جای او بودم، در این سه روز و با این وضعیت حتما می‌مردم. او خیلی قوی بود که سه روز بدون آب و غذا و آن جراحت و سرمای شدید دوام‌آورد.»