به گزارش پایگاه خبری نشان :

ناظران تماس‌های عمران خان، نخست وزیر پاکستان با رهبران سه کشور حاشیه عربی خلیج فارس یعنی عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی را به تلاش او برای تامین حمایت دیپلماتیک و مالی از جنبش طالبان در افغانستان ربط می دهند.

عمران خان روی این مسئله حساب می‌کند که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با وجود مخالفتشان با روی کار آمدن طالبان اما افغانستان را به عنوان عرصه‌ای برای دستورکار ایران رها نمی‌کنند. به نظر او برانگیختن این نگرانی باعث می‌شود کشورهایی مانند عربستان سعودی به سرعت برای ایفای نقش در افغانستان حرکت کنند. اما مسئله برای عربستانی‌ها فراتر از این‌ها است. آنها دیگر روابط خود را بر اساس منافعشان و نه نگرانی از دشمنان ارزیابی می‌کنند.

ناظران می‌گویند نخست وزیر پاکستان تلاش می‌کند کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را برای حرکت مشترک به سمت طالبان و کمک به این جنبش برای برقراری ثبات تشویق کند. او می‌داند افغانستان به شعار و بیانیه ابراز همدردی نیاز ندارد بلکه به پول نیاز دارد. پولی که کشورهای عرب خلیج فارس قادر به فراهم کردن آن هستند.

اما این ناظران به این مسئله اشاره می‌کنند که کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس دیگر در مسئله‌ای که هیچ آینده‌ای ندارد سرمایه گذاری نمی‌کنند. به ویژه که عمران خان خواستار سرمایه‌گذاری‌هایی برای حمایت از طالبان و تثبیت حکومت آنهاست و این مسئله‌ای است که در درجه اول پاکستانی‌ها و در درجه دوم متحدان ترکیه‌ای آنها از آن بهره می‌برند.

آنها به این مسئله اشاره می‌کنند که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می‌توانند کمک‌های موقتی در راستای سنت کمک بشردوستانه خود ارائه دهند اما احتمال ندارد در چیزی سرمایه گذاری کنند که سود سیاسی آن به پاکستان و دیگر کشورها می‌رسد. 

کشورهای حاشیه خلیج فارس دیگر راهبردی متفاوت را درپیش گرفته اند که بر برپایی اقتصادهایی قوی مبتنی است و برای آن سرمایه‌گذاری‌های بزرگ انجام می‌دهند و دیگر برای توجه به رقابت های منطقه‌ای توهمی وقتی ندارند.

به غیر از قطر که مدتهاست در افغانستان فعالیت می‌کند، احتمال ندارد کشورهای عرب خلیج فارس نقشی برای نجات جنبشی تندرو ایفا کنند. جنبشی که هیچ نشانه‌ای مبنی بر تغییر افکار و رفتارش وجود ندارد و قادر نیست تضمینی جدی برای تبدیل نشدن عرصه افغانستان به حیاط خلوتی برای گروهای تندروی دیگر از جمله القاعده و داعش ارائه دهد.

درحالی که طالبان تمایل آشکاری به سمت چین از خود نشان می‌دهد و روی این کشور به عنوان شریکی اقتصادی حساب می‌کند، رابطه اش با ایران مبهم است با وجود این که تهران برای ایجاد اطمینان پیشنهادهایی به این جنبش ارائه کرده است. جنبش طالبان نمی‌تواند فراموش کند که ایران از حمله آمریکا به افغانستان حمایت کرد و برای سرنگونی حکومت آنها تلاش کرد. همچنین اختلاف مذهبی و نژادی میان طالبان و شیعیان افغانستان باعث می‌شود رویارویی میان این جنبش و ایران امری محتمل باشد. چه بسا طالبان بخواهد از قوم هزاره (شیعیان افغانستان) به علت مواضع و خدمت آنها به نفع دستورکار ایران در طول جنگ انتقام بگیرد. این مسئله باعث می‌شود طالبان به عربستان یا هر کشور سنی مذهب دیگر مانند ترکیه نزدیک‌تر شود.

محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران هشدار داده بود که اگر ایران به خوبی بازی نکند و طالبان را دشمن خود کند این مسئله باعث می‌شود برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و آمریکا تلاش کنند طالبان را تامین مالی کنند و از این جنبش برای تضعیف تهران استفاده کنند.

محکومیت شدید حمله طالبان به دره پنجشیر از سوی تهران از وجود شکاف بزرگ میان دو طرف خبر می‌دهد. شکافی که پر کردن آن در آینده دشوار است.